فوتبال گاهی عجیب شبیه سیاست میشود. هیچ چیز در آن تضمین ندارد. کسی که
فکر میکنی تا ابد به تو وفادار میماند ممکن است یکدفعه آنقدر پوست
بیندازد که به عضوی از جریان رقیب بیشتر شبیه شود. ستارهها رنگ عوض
میکنند، وفادار نمیمانند، به سرعت محبوب میشوند، در پلک بههم زدنی
مغضوب و در آخر میتوانند همه را غافلگیر کنند.
دیوید بکام بت هواداران منچستریونایتد بود اما وقتی مقابل آرسنال اشتباه کرد و خطایش را نپذیرد مورد غضب سرمربی قرار گرفت. سرالکس فرگوسن در کتابش نوشت «دیوید تنها شاگرد من بود که شهرت را به فوتبال ترجیح داد». اظهارنظری کنایهآمیز و گزنده.
بعد از
آن دعوای مشهور در رختکن که پرتاب یک لنگه کفش باعث شکافته شدن ابروی بکام
شد، فرگوسن تصمیم به فروش او گرفت. چرا؟ خودش مینویسد:«
لحظهای که بازیکنان فکر کنند از سرمربی بزرگتر هستند، باید باشگاه را ترک
کنند. همیشه گفتهام زمانی که مربی اقتدار خود را از دست دهد دیگر تیمی
نخواهد داشت و این بازیکنان هستند که آن را میگردانند. این زمانی است که
دیگر کارتان تمام است».
علیرضا بیرانوند شماره یک تیم ملی است. یک هیولا درون دروازه. شاید بشود گفت مشهورترین دروازهبان حال حاضر آسیا. کسی که پنالتی رونالدو را در جامجهانی مهار کرده به این زودیها از یاد نمیرود. اما او با کالدرون به مشکل
خورده است. دیروز اختلاف آنقدر بالا گرفت که عصبانی به دفتر باشگاه رفت و
عصبانی از آن خارج شد. این نخستین بار نیست که به خشم میآید. تجربه نشان
میدهد همانقدر که سریع عصبانی میشود، سریع هم آراماش میگیرد. شبیه جمله
مشهور بین عموم ایرانیان: چیزی توی دلش نیست!
همه چیز زیر سر بوژیدار رادوشویچ است. دروازهبان ذخیرهای که صبر ایوب دارد. او چندسال زیرسایه سنگین بیرانوند منتظر ماند. در دوران برانکو
هر وقت فرصت بازی یافت درخشید اما هموطناش برانکو باز به بیرانوند اعتماد
میکرد. این فصل اما ماجرا فرق کرد. سفر بیرانوند در رویای دریافت جایزه
بهترین بازیکن آسیا فرصت را برای درخشش به بوژیدار داد، او در چند بازی
خودش درخشید و با دلبریهایش هواداران را شیفته خودش کرد. اول گفتند
بیرانوند مصدوم است ولی حالا خبر رسیده که کالدرون به بوژیدار بیشتر اعتماد
دارد و این خبر خوبی برای دروازهبان ملیپوش پرسپولیس نیست.
دروازه یک
تیم فوتبال، گلیمی نیست که ده درویش بر آن بخسبند، اینجا اقلیمی است که به
هیچ وجه دو سلطان در آن جایشان نمیشود. فقط یک نفر میتواند دروازهبان
باشد. نمیشود سبک بازی را جوری تغییر داد که دو هافبک رقیب هم شانس بازی
هم زمان داشته باشند و حالا بیرانوند نشان داد که تاب نشستن روی نیمکت را
ندارد. دروازهبانی که در این سالها همیشه گفته شده پیشنهادات خارجی داشته
چطور میتواند نشستن روی نیمکت را تحمل کند؟
کالدرون پیش از شروع لیک سروش رفیعی که محبوب سکوها بود را نخواست، بعد سیدجلال حسینی کاپیتان پرسپولیس را نیمکتنشین کرد، حسین ماهینی را محو کرد، وقتی علی علیپور پنالتی چیپ زد خیلی شدید به او تاخت، جونیور را رد کرد، سیامک نعمتی و امید عالیشاه را نیمکت نشین و حتی محروم کرد و ... او تعارف ندارد.
کالدرون
به اندازه برانکو محبوب نیست، اما نتایج خوبی به دست آورده است. حالا چالش
با بیرانوند ماجرای تازهای است که شاید به یک دردسر تبدیل شود. بیرانوند
غولی است که از شیشه بیرون آمده و دیگر برنمیگردد. مهارش کار هر کسی نیست و
شاید گاهی در خلوتش گمان میکند از تیم بزرگتر است.
آیا
سرمربی آرژانتینی کماکان میتواند با سیستم مهار ستارهها و نشان دادن
اقتدار، تیمش را به پیش ببرد یا دارد روی سکوها بنزین میریزد؟ حذف
محبوبها، تاوان دارد. کالدرون اگر قصد جراحی بزرگی در پرسپولیس دارد لازم
است مدیران باشگاه و البته کریم باقری محکم کنارش بایستند. آینده نشان میدهد که روزگار عوض شده یا هنوز هم نسخه سرالکس فرگوسن جواب میدهد!