به
گزارش تاج پرس به نقل از ایسنا، دکتر سیدعلی حسینی اسفیدواجانی، دکتر رضا جعفری و دکتر عباس
صابری متخصصان سیستمهای پیچیده و از اعضای هیات علمی دانشگاههای شهید
بهشتی و تهران با ارایه مقالهای ضمن تشریح استراتژیهای پیش روی
کشور برای شکست کرونا و برآورد هزینههای انسانی، اقتصادی، و اجتماعی آن،
تاکید کردند: اتخاذ یک سیاست تهاجمی که مانند کشورهای چین و کره ظرف سه ماه
بیماری را تقریبا ریشه کن کند و ما را به زندگی عادی برگرداند بسیار بهتر
از ماهها زندگی در ترس با عواقبی غیرقابل پیش بینی است.
در مقدمه این مقاله که در اختیار ایسنا قرار داده شده، آمده است: در بخش اول این مقاله که با عنوان " نکاتی درباره همهگیری کرونا در جهان"
در خبرگزاری ایسنا منتشر شد، با تحلیل دادهها و با توسل به گزارشهای
مراجع بینالمللی پاسخ چند سوال ارائه شد که در ذیل میخوانیم.
• تعداد مبتلایان کرونا در زمانی که مردم هنوز از شروع اپیدمی خبر
نداشته و رفت و آمدهای عادی وجود داشته، در چند کشور اروپایی همانند
ایتالیا و اسپانیا بر اساس دادههای سازمان بهداشت جهانی ماهیانه ده هزار
برابر شده است. بدیهی است به محض شناسایی اپیدمی و اعلان حضور ویروس و
تغییر رفتار مردم سرعت سرایت بطور چشمگیری کاهش یاقته است. در عین حال در
صورت عدم کنترل جدی، تعداد مبتلایان هنوز به راحتی میتواند ماهیانه دهها
برابر شود. در واقع سرعت سرایت حیرتانگیز این ویروس و قدرت غافلگیری آن
باعث اعلام وضعیت جنگی در بسیاری از کشورهای جهان شده است.
• شرط بندی بر روی گرمای تابستان برای کمک به مهار کرونا یک قمار بسیار
خطرناک است. بر اساس دادههای سازمان بهداشت جهانی در شرایط استوایی
کشورهای فیلیپین و مالزی تعداد مبتلایان ماهیانه چند صد برابر شده؛ یک نرخ
سرایت کماکان حیرتانگیز!
• طبق گزارش دولت چین از میان مبتلایان به کرونا 19 درصد مبتلایان نیاز
به تخت بیمارستانی دارند که در این میان 5 درصد نیز محتاج مراقبتهای ویژه
در آی سی یو خواهند بود.
• نرخ مرگ بیماری کرونا طبق آمار سازمان بهداشت جهانی که از متخصصین
زبده اپیدمولوژی بهره میبرد 3.4 درصد اعلام شده که در تحلیلها از آن
استفاده میکنیم.
• در صورت همهگیری میلیونی شانس بروز جهش ژنی و ظهور استرینهای متفاوت
ویروس منتفی نیست. منظور از استرین جدید آن است که ویروس آنقدر جهش کرده
که گلبولهای سفید بدن شما اگر یکبار با کرونا جنگیده باشد، کماکان استرین
جدید را به عنوان دشمن نمیشناسد و دوباره با یک کرونای جدید روبرو
میشوید.
براساس این گزارش در این مقاله با توجه به گزارهها و اعداد ارائه شده فوق راهکارهای پیش روی کشور تحلیل و ارایه میشود.
سه استراتژی ممکن برای برخورد با همهگیری کرونا
در این راستا سه استراتژی وجود دارد که در ادامه هر یک بررسی شده و هزینههای انسانی، اجتماعی و اقتصادی آن برآورد میشود.
استراتژیهای پیش رو عبارتند از:
استراتژی اول: ایمنی جمعی (ایمنی گلهای)
استراترژی دوم: اپیدمی کنترل شده یا ایمنی جمعی تدریجی
استراتژی سوم: اتخاذ سیاست تهاجمی علیه ویروس!
تشدید شرایط قرنطینه فعلی به مدت یکماه، رهگیری بیماران،
ایزولاسیون، بهبود زیرساختها جهت ایجاد فاصله فیزیکی و یا اجتماعی و قطع
زنجیره سرایت ویروس در دو ماه آینده
استراتژی اول: ایمنی جمعی (ایمنی گلهای)
استراتژی اول ادامه ایزولاسیون نیم بند فعلی است که در اواخر فروردین
سستتر شد، گرچه سیاستهای خوب جلوگیری از مسافرت پیاده شده است، با این
حال در برخورد با ویروسی با این قدرت سرایت، سطح ایزولاسیون فعلی عملا قادر
به مهار بیماری نخواهد بود، هر چند نرخ رشد را محدودتر میسازد.
نکته اینجاست که بخش بزرگی از جامعه که از هفتهها پیش به خودقرنطینگی
روی آورده، در هفتههای آینده و خصوصا نیمه دوم فروردین ماه از خانه نشینی
خسته شده و به تدریج از منزل خارج خواهند شد. در اینصورت نوع شدید
همهگیری در اواخر فروردین و در طول اردیبهشت و خرداد بروز خواهد کرد.
همانطور که گفته شد بر اساس دادههای سازمان بهداشت جهانی تعداد
مبتلایان در کشورهای استوایی مالزی و فیلیپین ماهیانه چند صد برابر شده
است. این نرخ رشد حیرت انگیز نشان میدهد سرایت این ویروس در بهار و
تابستان ممکن است با شدت بالا ادامه یابد و ما خواه ناخواه احتمالا در
اواخر بهار از نقطه بدون بازگشت عبور کنیم و وارد فاز ایمنی جمعی شویم.
باید در نظر داشته باشیم که در پرتو ایمنی جمعی یک همه گیری چندین
میلیونی میتواند رخ دهد که به صدها هزار و یا میلیونها تخت بیمارستانی
نیاز خواهد داشت (با نسبت 19 درصد مبتلایان). برای یک همه گیری پنج میلیونی
شما نزدیک به یک میلیون تخت بیمارستانی نیاز دارید. دقت کنیم که پس از
شنیده شدن حضور کرونا اکثریت جامعه به خود قرنطینگی روی آورد. اگر فرض کنیم
در اسفند ماه 75 درصد جامعه به خودقرنطینگی روی آورده باشند و 25 درصد
آزادانه در خیابان میگشتند، با خروج 50 درصد افراد خود قرنطینه از خانه در
اواخر فروردین، تعداد افراد در خیابان و در معرض سرایت ناگهان سه برابر
میشود. با خروج این افراد از خانه نرخ رشد نه 3 برابر که 9 تا 60 برابر
اسفند ماه میشود (محاسبه در پانوشت).
طبق آمار رسمی وزارت بهداشت تعداد مبتلایان طی سی روز از 388 در تاریخ
نهم اسفند به 35408 در نهم فروردین افزایش یافته است. طبق این داده ها
تعداد مبتلایان طی یکماه نزدیک به صد برابر شده است. حال اگر تعداد افرادی
که به خیابان میروند سه برابر جمعیت اسفند ماه شود نرخ رشد ماهیانه نه صد
برابر که عددی بین 900 تا 6000 برابر خواهد بود. البته اگر کسری از جامعه
مبتلا شوند نرخ رشد کاهش یافته، به اشباع نزدیک شده و سرعت سرایت کاهش
پیدا میکند. به هر حال ظرف یک تا سه ماه وارد فاز همهگیری اکثریت جامعه
میشویم و ممکن است میلیونها نفر مبتلا شوند.
دقت کنیم همانطور که در قسمت اول اشاره کردیم 19 درصد مبتلایان به تخت
بیمارستانی نیاز خواهند داشت و مشخص نیست در نبود تختهای بیمارستانی لازم،
چند درصد از افراد نیازمند درمانهای حمایتی از جمله اکسیژن زنده بمانند،
در همه گیری میلیونی نرخ مرگ عددی متفاوت است.
حتی مشخص نیست افرادی که زنده میمانند بواسطه فقر چند روزه اکسیژن از
چه بیماریهای مغزی و عصبی در آینده رنج خواهند برد. در صورت عدم پذیرش
بیماران در بیمارستانها و تجمع همراهان و تاثیر سوء آن بر مردم در حالتی
که بیمارستانها دیگر توان پذیرش بیمار جدید را نخواهند داشت، سطح استیصال و
یاس و وحشت جامعه چندین برابر میشود و عواقب اجتماعی چنین اتفاقی قابل
پیشبینی نیست. با بروز چنین بحرانی و مرگ صدها هزار نفر، موج دوم و شدید
خود قرنطینگی آغاز خواهد شد، در سایه وحشت از چنین اتفاقی معاملات در
بازارهایی همانند بازار املاک و مسکن به شدت کاهش خواهد یافت. قشری که توان
مالی دارد تلاش خواهد کرد به خودقرنطینگی چند ماهه تا آمدن واکسن دست بزند
که این امر به کاهش شدید تولید در کشور میانجامد، بنابراین تبعات بعدی
چنین اتفاقی جدی خواهد بود. از سوی دیگر بخش بزرگی از کارگران بیکار خواهند
شد و کشور و جامعه ممکن است در شرایط بسیار بحرانی قرار گیرد.
نکته دیگری که این روزها مطرح شده آن است که تاثیر تخریب ویروس
در افرادی که حالت بسیار شدید و بحرانی بیماری را تجربه میکنند، ممکن است
همیشگی و یا بلند مدت باشد (منبع 2 و منابع ذکر شده در آن). در صورت صحت
این تحلیلها اپیدمی اثرات ماندگار بر زندگی افراد و ضمنا هزینه ماندگار بر
سیستم بهداشتی، درمانی و اقتصادی کشور تحمیل خواهد کرد.
نکته خطرناک دیگر آن است که در صورت بروز چنین همه گیریای و
تکثیر بسیار زیاد ویروس، ممکن است جهشهایی در ویروس رخ داده و استرینهای
(وررژنهای) جدیدی ظهور کند که برای سیستم ایمنی افرادی که یکبار بیماری را
تجربه کرده، ناشناخته باشد. دقیقا شبیه اتفاقی که برای ویروس آنفلوآنزا رخ
میدهد. در اینصورت افرادی که یکبار بیماری را تجربه کردهاند در برخورد با
ویروس جدید هیچ گونه ایمنی نخواهند داشت.
به گونه ای که هر ساله در پی تکثیر ویروس آنفلوآنزا در بدن انسانها و
حیوانات ورژنهای(استرینهای) جدید آنفلوآنزا ظهور میکند. شدت تغییرات به
حدی است که اگرچه واکسن آنفلوآنزا هر ساله از آخرین ورژنهای ساله گذشته
تهیه میشود، کماکان تنها 40 درصد از ویروسهای نوظهور را پوشش میدهد و
برای 60 درصد موارد بدن شما در برخورد با ویروس هیچ گونه ایمنیای ندارد.
ظهور ورژن جدید ویروس؛ ویران کنندهتر از سطح انتظار
ازآنجاکه سرعت سرایت آنفلوآنزا در مقایسه با کرونای جدید ناچیز است و
همچنین رشته سرایت با گرما قطع میشود، جامعه بشری تجربه ظهور همزمان دو
استرین را در کنار هم ندارد. در مورد کرونا اما مشکل اصلی سرعت سرایت
سرسامآور آن و قدرت سرایت در سرما و گرماست. در حالیکه بخشی از جامعه با
استرین فعلی درگیرند استرین جدید به سرعت جامعه را در برگرفته و موج جدید
ابتلا را به راه میاندازد.
سوالی که اینجا مطرح میشود این است که مشکلات ناشی از حضور همزمان دو استرین چیست؟
- احتمال فروپاشی کامل سیستم بهداشتی درمانی
وجود همزمان دو استرین کشنده عملا سیستم درمانی را فلج میکند چراکه در
تختهای بیمارستانی بیماران با استرینهای مختلف ویروسی توسط یکدیگر آلوده
شده و شانس نجات آنان از حمله همزمان دو استرین کاهش چشمگیری پیدا میکند.
تصور کنید بیماری که در روز هفتم بیماری از ضعف بدنی رنجور بوده و
بخشهایی از ریهاش آسیب دیده و گلبولهای سفیدش در حال جنگ با ویروسند، با
ویروس بیمار تخت دیگر که یک استرین متفاوت است آلوده میشود. در این شرایط
قبل از آنکه گلبولهای سفید ویروس جدید را بشناسند، ویروس جدید ریهها و
ارگانهای آسیب دیده را به کلی نابود میکند. عملا تنها راه نجات داشتن یک
تخت اختصاصی در یک بیمارستان اختصاصی با یک پزشک اختصاصی برای هر بیمار
است.
اصلی ترین تاثیر وجود استرینهای مختلف ویروس در مورد کرونا میتواند
بسته شدن بیمارستانها باشد. دقت کنید که سرعت سرایت کرونا بسیار بسیار
سریعتر از آنفلوآنزاست و استرین جدید نیاز به زمان یکساله برای گسترش
ندارد و براحتی سطح وسیعی از کشور را همزمان با موج همهگیری استرین قبلی
در مینوردد. در پرتو تکثیر استرین جدید شانس ظهور استرین دیگر بروز یافته و
ویروس با هر بار تکثیر در بدن بیماران شانس جهش پیدا میکند. با تکثیر در
بدن دهها میلیون انسان شانس جهشهای زیاد رخ میدهد که عواقب آن فعلا قابل
پیشبینی نیست.
- افزایش تصاعدی ریسک
همانطور که گفته شد هنوز اثرات درازمدت ناشی از آسیبهای ویروس بر بدن
بهبود یافتگان کرونا مشخص نیست. خصوصا کسانی که وضعییت ذات الریه حاد را
تجربه کردهاند. اگر ریه این افراد قبل از برخورد با ویروس جدید بطور کامل
بازسازی نشده باشد، این گروه جزو افراد با با ریسک بالا در موج استرین جدید
خواهند بود، بنابراین جمعیت افراد پر ریسک با ظهور هر استرین جدید ممکن
است افزایش یابد.
- احتمال ظهور نوع تهاجمیتر ویروس
شناخت فعلی ما از ویروس کرونای جدید کم است. آیا کارشناسان طرفدار ایمنی
جمعی میتوانند با قطعیت اعلام کنند که احتمال ظهور یک ویروس تهاجمی که
شاید اینبار جوانان و کودکان را نیز مورد حمله قرار دهد، منتفی است؟
- بازمانده از واکسن جدید
در مورد واکسن نیز باید گفته شود که در خوشبینانهترین حالت، کشورهای
صنعتی تلاش میکنند یک واکسن برای پاییز آینده آماده کنند. در عین حال
معمولا ایجاد ظرفیت تولید زمانبر است و علیالاصول طی زمستان آتی اولویت
با افراد با ریسک بالا خواهد بود و نه همه مردم. در هر صورت در زمان ارائه
واکسن جدید، در صورت ظهور چند استرین در کشور تا زمان جمع آوری نمونه همه
استرینها، عملا واکسن برای مردم ما کارایی نخواهد داشت و ما از جمله
کشورهایی خواهیم بود که از شانس استفاده سریع از واکسن محروم میشویم.
- اثرات اقتصادی ظهور همزمان استرینهای جدید
ویروسی با این قدرت سرایت اگر استرینهای جدید پیدا کند و امواج
استرینهای مختلف آن همزمان به کشور حمله کنند نتایج غیرقابل پیشبینی به
بار خواهد آورد. خود قرنطینگی بخش بزرگی از جامعه و قطع زنجیرههای تولید و
خدمات، تنها بخشی از نتایج آن خواهد بود. برآورد اثرات اقتصادی و اجتماعی
چنین بحرانی غیر قابل پیش بینی است. از اقتصاددانان و جامعه شناسان
خواهشمندیم تحلیلهای مربوطه را در صورت بروز چنین اتفاقی ارائه دهند .
دلیل این که هیچ کشوری نمیخواهد ایمنی جمعی را تجربه کند غیرقابل
پیشبینی بودن اتفاقات پیشروی چنین سیاستی است. کشورهایی همانند انگلستان و
آلمان که چنین راهکارهایی را مطرح کردند بسرعت توسط جامعه کارشناسیشان
مورد بازخواست قرار گرفتند و این گزینه را به کلی از روی میز حذف کردند.
البته بودند معدود کارشناسانی در جهان که طرفدار ایمنی جمعی بودند و
مقالاتی نیز منتشر کردند. اما در تمامی کشورهای جهان برآیند نظرات جامعه
کارشناسی شان ریسک ایمنی جمعی را چنان بالا میدانست که هیچ دولتی در نهایت
تصمیمی بر انجام چنین سیاستی نگرفت، لذا برآیند نگاه کارشناسی درکل جهان
در مخالفت با ایمنی جمعی است. متاسفانه در کشور ما هم زمزمههای ایمنی
جمعی توسط معدودی از کارشناسان حمایت میشد ولی خوشبختانه در کشور ما نیز
اعمال محدودیتهای جدید توسط ستاد کرونا نشان میدهد که چنین گزینهای دیگر
روی میز سیاستگذاران وزارت بهداشت و ستاد کرونا نیست.
در عین حال نویسندگان مجددا هشدار میدهند که عدم موفقیت قرنطینه
داوطلبانه فعلی و خروج افراد خسته از قرنطینه در نیمه دوم فروردین میتواند
کشور را بطور ناخواسته به چنین مرحلهای بکشاند. لذا باید با اتخاذ یک
استراتژی کارآمد، قبل از آنکه جامعه از قرنطینه خانگی داوطلبانه خود خسته
شده و بیرون بیاید سیاست غربالگری و ایزولاسیون به نتیجه لازم رسیده باشد.
استراتژی دوم پیش روی کشور:اپیدمی کنترل شده یا ایمنی جمعی تدریجی
در این روش تلاش میشود راههای سرایت بیماری از طریق کاهش تجمعات و
کاهش تماس مشترک با سطوح کاهش یابد. با افزایش ایزولاسیون افراد مبتلا و
ایجاد فاصله اجتماعی، تعطیلی مراکز تجمع همانند مدارس و دانشگاهها،
رستورانها و … تا زمان کشف ویروس سرعت سرایت کاهش پیدا میکند. همچنین
بهبود زیرساختها برای ایجاد فاصله اجتماعی بیشتر شده و باتوجه به سرعت
سرایت، سیستم حمل و نقل عمومی مانند شبکه مترو و یا اتوبوسرانی میتواند
تعطیل شود.
در روش اپیدمی کنترل شده، با وضع قوانین خاص از منظر اقتصاد رفتاری
تلاش میشود مردم به سمت رعایت فاصله اجتماعی سوق داده شوند. به عنوان
نمونه یکی از مکانهای ارتباطی گسترده مردم شبکه پولی و بانکی است که
میتوان با در نظر گرفتن هزینه مردم را به استفاده از نرمافزارها و
اپلیکیشنهای موبایلی مجبور کرد، مثلا برای انتقال پول از طریق
اپلیکیشنهای موبایلی، نسبت به استفاده از دستگاه عابربانک و یا از طریق
باجه شعب بانکی، کارمزد کمتری در نظر گرفته شود. با ایجاد چنین هزینههایی
مردم به سرعت به سمت پرداختهای موبایلی روی آورده و مراجعه به بانکها و
عابر بانکها که از هابهای انتقالند کاهش مییابد.
معایب استراتژی اپیدمی کنترل شده
- احتمال خارج شدن اپیدمی از کنترل
با سرعت سرسام آور سرایت ویروس ممکن است در زمانهایی بدون آنکه ما
بتوانیم رصد کنیم ناگهان در بخشهایی از جامعه سرایت جدی صورت گرفته و
اپیدمی از کنترل خارج شود، اتفاقی که عملا شکست این سیاست را در آلمان نشان
داد.
- بحران بهداشتی درمانی برای کشور
با صرف انرژی کادر درمانی و اختصاص فضاهای بیمارستانی برای درمان کرونا
در درازمدت عملا سیستم بهداشتی ظرفیت معمول خود را برای رسیدگی به سایر
بیماران (به غیر از کرونا) را از دست میدهد که خود یک معضل بهداشتی و
اجتماعی بزرگ برای جامعه خواهد بود. لذا سرایت کنترل شده بحرانی جدی برای
بیماران غیر کرونایی ایجاد میکند.
- ریسک ظهور استرینهای جدید
اهمیتی ندارد که یک جمعییت میلیونی بطور ناگهانی با ویروس آلوده شود و
یا بطور تدریجی. تکثیر بیش از حد ویروس در بدن میلیونها مبتلا در نهایت
شانس ظهور استرینهای جدید ویروس را بالا میبرد که با ظهور استرین جدید ما
با مشکلاتی که در استراتژی اول ذکر شد روبرو میشویم.
- تبعات اقتصادی
تبعات اقتصادی راهبرد سرایت کنترل شده زیاد است. ادامه حضور ویروس به
ادامه خود قرنطینگی افراد ثروتمند و بخش مرفهتر قشر متوسط میانجامد. خانه
نشینی طبقه مرفه که عمدتا کارفرمای بنگاههای کوچک هستند، به کاهش و قطع
زنجیره تولید و خدمات میانجامد و همزمان بیکاری را افزایش میدهد. این امر
میتواند یک رکود بسیار عمیق ایجاد کرده و یک شوک بزرگ و کاهش شدید تولید
ناخالاص ملی را به همراه آورد.
بیکاری کارگران عواقب سوء اجتماعی خواهد داشت. بیماریهای ممتد افراد
باعث مرخصیهای زیاد و تبعات اقتصادی شده و به تشدید رکود دامن خواهد زد.
خدماتی همانند رستورانها و کافیشاپها، صنایع گردشگری و تفریحی، صنایع
کشاورزی و… حتی اگر تعطیل نشوند به رکودی عمیق فرو خواهند رفت. حتی خرید
اقلامی همانند البسه نیز بسیار کمتر خواهد شد و شبکه تجاری کشور با ریزش
بهمنی ورشکستگی روبرو خواهد شد.
لذا ادامه حضور کرونا ممکن است ضربات جدی به صادرات کشور وارد کند. سایه
ناامنی به افزایش پس انداز و کاهش هزینهها دامن خواهد زد که سمت تقاضا را
با مشکل بیشتر روبرو کرده و تولید ناخالص ملی را بیش از پیش کاهش خواهد
داد. ادامه حضور بیماری همچنین میتواند باعث کاهش معاملات در بازار، کاهش
سرمایه گذاری بخش خصوصی و در نهایت فرار سرمایهها از کشور شود.
- تبعات اجتماعی و روانی
با ادامه حضور ویروس خروج از خانه در هر حال کمتر خواهد بود و خانه
نشینی و ترس از بیماری افراد و عزیزانشان تبعات اجتماعی و روانی بسیار به
جا خواهد گذاشت. همینطور کاهش مراجعه به محیطهای تفریحی بر سطح افسردگی
جامعه میافزاید.
بر این اساس عملا راهبرد سرایت کنترل شده همانند راهبرد ایمنی
جمعی شکست خواهد خورد. نمونه بارز آن آلمان است که تلاش کرد مردم را نسبت
به رعایت فاصله اجتماعی قانع کند. در عین حال تعداد مبتلایان سریعتر از
آنچه که فکر میکردند گسترش یافت و به تغییر سیاستهای آلمان در برخورد با
کرونا انجامید.
استراتژی سوم: اتخاذ سیاست تهاجمی علیه ویروس!
تشدید شرایط قرنطینه فعلی به مدت یکماه، رهگیری بیماران،
ایزولاسیون و بهبود زیرساختها جهت ایجاد فاصله فیزیکی یا اجتماعی و قطع
زنجیره سرایت ویروس در دو ماه آینده از مهمترین شاخصهای این راهبرد است.
راهبرد تهاجمی علیه ویروس، عملا تنها و تنها راهبرد موفق و ممکن است. این
استراتژی عملا تنها طرح موفقی است که روی میز تمامی کشورها قرار داشته و
کمترین هزینه اقتصادی، انسانی و اجتماعی را داراست.
در این روش باید تعطیلی تمامی مراکز تجاری بجز مراکز خوراکی و بهداشتی
اعلام شود. سطح هشدار در رسانهها نسبت به واقعیت خطرناک بیماری به مردم
گفته شود، چراکه بخشی از مردم درکی از نرخ مرگ 3.4 درصد ندارند و مادامیکه
در رسانهها خطر گوشزد نشود، بسیاری این بیماری را جدی نمیگیرند. باید ذکر
شود که نرخ مرگ 3.4 درصدی به معنی مرگ یک نفر از هر سی مبتلا است.
در ادامه این راهبرد، تا پایان فروردین خروج از منزل باید فقط به قصد
خرید اقلام ضروی مجاز باشد. محدودیتهای ایجاد شده فعلی در کشور خوب است
اما بسیارناکافی است. واقعیت آن است که مسافرتهای بین شهری در ابتدای همه
گیری دارای اهمیت بالایی بود و این روزها انتقال در داخل شهرها از اهمیت
بسیار بیشتری برخوردار است.
به عبارت دیگر برای داشتن یک ایزولاسیون موفق، اجتماع حتی دو نفر در سطح
شهر باید ممنوع شود. همزمان کل خیابانها و کوچهها باید گند زدایی شود.
البته بعید است حتی ادامه قرنطینه تا پایان فروردین نتیجه دهد و احتمالا
قرنطینه باید تا 15 اردیبهشت و یا حتی پایان اردیبهشت ادامه داشته باشد. در
چنین فرآیندی بخش خوبی از زنجیره اپیدمی قطع میشود.
در این دوره اجرای دو حرکت الزامی است. از یکسو باید اطلاعات تمامی
افراد بیمار و ناقلین احتمالی ثبت شود تا در صورت نیاز پس از پایان
قرنطینه، افراد پر ریسک کماکان در منزل بمانند. در حرکت دوم همزمان با
قرنطینه باید نیازهای لجستیک و زیرساختهای لازم برای شروع فعالیت دوران پس
از قرنطینه تدارک دیده شود. موارد ذکر شده برای تغییر رفتارهای مردم در
قسمت قبل همانند کاهش مراجعات به بانکها ضروری است.
راهبردهای ضروری پس از پایان قرنطینه:
اپلیکیشنهایی که مسیر افراد را ثبت میکنند بایستی در گوشیها نصب
شوند. هر شخص بیماری در آینده مشاهده شد، فی الفور اپلیکیشن افرادی را که
در اواخر دوران کمون با آن شخص هم مسیر بوده و یا در یک مکان بودهاند
شناسایی میکند تا به قرنطینه خانگی ملزم شوند.
باید دو سمت رفتارهای اجتماعی لحاظ شود. اگر اشخاص به محض مشاهده علائم
بیماری نهادهای بهداشتی را در جریان گذاشتند، هزینههای قرنطینه خانگی
ایشان همانند حقوقشان برای مدت قرنطینه باید توسط دولت پرداخت شود. در
آنسو اگر افراد علیرغم داشتن علائم بیماری نهادهای بهداشتی را در جریان
نگذارند و به خود قرنطینگی روی نیاورند علاوه بر اعلام جرم علیه ایشان و
ثبت سوء سابقه، مزایای معالجه رایگان را از دست بدهند.
بدیهی است دولت باید بودجه لازم برای بالا بردن استانداردها در وزارت
بهداشت را تامین کند. در شرایط فعلی گرفتن تست کرونا بسیار خطرناک است،
چراکه بایستی در بیمارستانها انجام شود. این عمل باعث میشود افراد علامت
دار ترجیحا به بیمارستان مراجعه نکنند. اگر میخواهیم یک راهبرد موفق
ایزولاسیون داشته باشیم باید زمینه های لازم را فراهم آوریم. انجام تستها
باید همانند کشورهای آسیای شرقی در فضای باز و خارج از بیمارستان انجام
شود. خرید انبوه کیت فارغ از بودجه آن یک اولویت استراتژیک برای کشور است.
در زمان قرنطینه یکماهه تا 15 اردیبهشت پیشنهاد میشود دولت به هر
ایرانی که اعلام نیاز کند به ازای هر نفر مبلغی برای مثال 300 هزار تومان
پرداخت کند. همچنین برای کلیه افرادی که ادعای بروز مشکلاتی همانند اجاره
خانه داشته باشند، باید یک وام کم بهره معادل حقوقشان واریز شود، البته در
یک برنامه با بروکراسی بسیار سریع. در همین راستا ارائه وام به بنگاهها
خوب است. تجربه اما نشان داده در بروکراسی کشور ما نه سرعتی وجود دارد و نه
میتوان رد پارتی و رانت را حذف کرد. لذا بخشی از بودجه بهتر است بصورت
وام مستقیما در اختیار افراد نیازمند قرار گیرد، نه بنگاههای اقتصادی.
شرایط کشور عملا شرایط جنگی است و بهتر است با دقت عمل شود.
تمامی کشورهای موفق جهان برای کنترل بیماری فقط و فقط استراتژی سوم را
در پیش گرفتهاند. در ژاپن، هنگ کنگ و سنگاپور زندگی روزمره ادامه دارد.
حتی مدارس در سنگاپور کنار چین تعطیل نشده است. دلیل آن اعمال همزمان سیاست
ردیابی بیماران و ناقلین و ایجاد فاصله اجتماعی است. بعید است واکسن تا
تابستان سال آینده به دست عامه مردم برسد. لذا گریزی از کنترل بیماری و
ریشه کنی اپیدمی برای کشورها وجود ندارد. شکی نیست که در نهایت تمامی
کشورهای جهان مسیر چین، کره جنوبی، ژاپن و سنگاپور را خواهند رفت. این
راهبرد کمترین هزینه اجتماعی و اقتصادی را دارد.
هزینههای اقتصادی استراتژی سوم
اگر دولت به هر ایرانی در یکماهه قرنطینه تا 15 اردیبهشت مبلغ 300 هزار
تومان بپردازد بودجهای برابر با 24 هزار میلیارد تومانی لازم دارد. اگر
فرض کنیم پس از پایان قرنطینه و ماههای پس از آن به مدت شش ماه دولت
ماهانه سی هزار مبتلا و فرد پر ریسک را شناسایی و قرنطینه کند و به آنها بر
اساس حقوق دریافتیشان و به طور متوسط هر نفر ماهیانه 3 میلیون تومان
بپردازد، بودجه ای برابر با 540 میلیارد تومان لازم دارد. اگر حتی به 15
میلیون خانوار که نیاز فوری به پول برای اموری همانند اجاره و یا اقساط
برای ایزولاسیون یکماهه دارند یک وام فوری با بهره کم 3 میلیون تومانی
پرداخت شود بودجه ای برابر 45 هزار میلیارد تومان مورد نیاز است و جمع
موارد فوق یک بودجه 70 هزار میلیارد تومانی لازم دارد. در یک تخمین چنین
بودجهای یک بار تورمی 6 تا 16 درصدی به تورم سالیانه کشور
میافزاید(محاسبه مربوطه را در پایان متن آوردهایم).
البته میتوان با فروش اوراق قرضه این بار تورمی را کاهش داد. یک ماه تا
دو ماه کاهش تولید، تولید ناخالص ملی را در حدود 7 تا 14 درصد کاهش
میدهد. دقت کنیم که بعضی از فعالیتهای مرتبط با اقلام خوراکی و بهداشتی
فعال میمانند.
در مجموع پیاده سازی طرح فوق میتواند تولید ناخالص ملی را هفت تا
چهارده درصد در ابتدای کار کاهش دهد و یک اثر تورمی 6 تا 16 درصدی ایجاد
کند. البته هنوز شانس بروز رکود وجود دارد هر چند که به زعم نویسندگان
میتوان با ایجاد راهکارهایی شانس رکود پس از تعطیلات را کاهش داده و ایجاد
رونق نمود.
این اثرات ذکر شده اما در مقایسه با اثرات تخریبی راهبردهای الف و ب
بسیار کم هزینهتر است. در آمریکا نرخ بهره بانک مرکزی صفر شده است. همچنین
یک لایحه تحریکی دو تریلیون دلاری تعبیه شده که این لایحه در کنار صفر
کردن بهره بانکی میتواند اثرات تورمی بر دلار بگذارد و ارزش دلار را در
جهان کاهش دهد. در عین حال از دید سیاستگذاران آمریکا تورم و کاهش ارزش
دلار در مقایسه با بحران اجتماعی و اقتصادی همه گیری ناچیز است. آمریکا در
این میان تنها نیست و تمامی کشورها سیاست مشابهی را در پیش گرفتهاند.
بیشک اثرات اقتصادی دو راهبرد اول مبارزه با کرونا بسیار بیشتر از روش سوم
است. ضمن آنکه دو راهبرد اول ریسکهای انسانی و اجتماعی بالایی را تحمیل
میکنند.
شانس موفقیت طرح:
واقعیت آن است که هیچ انتخاب کم ریسک دیگری وجود ندارد. این طرح باید به
طور جدی اجرا شود. عملا کشور در شرایط جنگی است. تمامی کشورهای اروپایی
بحران فعلی را بزرگترین بحران خود پس از جنگ جهانی دوم میدانند. بعضی از
کارشناسان اپیدمی معتقدند هر بیمار میتواند 2 الی سه نفر را مبتلا کند.
تخمین نویسندگان اما عدد بسیار بزرگتری است. بایستی تخمین بتواند نمودارهای
اروپا را تولید کند. نمودارهای رشد بیماری در ایتالیا در صورتی بدست
میآید که هر بیمار 8 الی 17 نفر را آلوده کند.
حال سوال اینجاست که چگونه ایجاد فاصله اجتماعی و رهگیری و ایزولاسیون
ناقلین، زنجیره بیماری را حذف میکند. اگر ایجاد فاصله اجتماعی و رعایت
بهداشت هشتاد درصد ارتباطات را کاهش دهد آنگاه هر بیمار میتواند دو تا
چهار نفر را مبتلا کند. فرض کنیم در گرمای خرداد ماه این عدد به دو تا سه
نفر کاهش یابد. در اینصورت اگر شما از هر سه ناقل، دو نفر را شناسایی و
ایزوله کنید جلوی رشد بیماری را گرفتهاید. همچنین بواسطه بعد خانوار بالای
سه، اگر دولت به محض اعلام علائم هر بیمار از او تست بگیرد و در صورت تست
هزینه قرنطینه خانگی او و خانواده را بپردازد خود بخود زنجیره قطع خواهد
شد. البته باید به اعداد شک داشت و پا را فراتر گذاشت. به عبارت دیگر باید
تمامی افرادی که در روزهای قبل از بروز نشانههای بیماری با این شخص در
تماس بودند نیز با دادن هزینه، قرنطینه خانگی شوند.
اپلیکیشن رهگیری مشخص میکند این شخص با چه افرادی در روزهای قبل از
بروز علائم بیماری در تماس بوده و ایشان نیز بایستی برای دو هفته خانه نشین
شوند. از منظر اقتصاد رفتاری و روانشناسی باید از یکسو بدون غل و غش فورا
پولی معادل حقوق این افراد به ایشان داده شود وگرنه افرادی که صورت ضعیف
بیماری را تجربه میکنند دولت را در جریان نخواهند گذاشت. از دیگر سو
جریمههای سنگین جزایی مالی باید برای افرادی که بیماری خود را پنهان کنند
در نظر گرفته شود. این جریمه بایستی چنان بزرگ باشد که افراد بیماری خود را
پنهان نکنند. جریمه باید مضربی از خونبهای یک انسان باشد چرا که یک بیمار
در صورتی که به مکانهای عمومی برود با جان دیگر افراد بازی میکند.(در
نوشته بعدی مفصل تر به این موضوع خواهیم پرداخت)
نویسندگان در بخش پایانی این مقاله
مطرح کردهاند: شاید در نگاه اول مشکل به نظر بیاید اما هشدار میدهیم که
در صورت عدم اجرای گزینه سوم ممکن است که تاریخ این دوره ایران را در کنار
بعضی دیگر از کشورهای جهان در کتابهای پزشکی برای آیندگان ثبت کند.
بیدلیل نیست که بسیاری از کشورهای صنعتی جهان این بحران را بزرگترین بحران
خود پس از جنگ جهانی اعلام نموده و وضعیت جنگی اعلام کردهاند. سطح هشدار
در همه کشورهای جهان که از جامعه کارشناسی قدرتمندی بهره میبرند به مراتب
بیشتر از سطح هشداری است که بعضی از کارشناسان خوشبین کشور ما گوشزد
میکنند.
امروز هزینه کنترل بیماری بالاست. یکماه دیگر اما بیتردید هزینه بسیار
بالاتر خواهد بود و اثرات تورمی و رکودی بسیار بزرگتری خواهد داشت. ضمنا
هشدار میدهیم که در صورت عدم پیگیری استراتژی مناسب ممکن است ما نقطه بدون
بازگشت را پشت سر بگذاریم و قرنطینه نیز بدون فایده باشد. لذا خواهان
بررسی هر چه سریعتر هشدارهای ذکر شده در این نوشته و اتخاذ سریعتر یک
استراتژی مناسب میباشیم. در ضمن از ستاد کرونا و سیاستگذاران خواهشمندیم
پیش از هر تصمیمگیری از بدنه کارشناسی کشور با زمینههای علمی مختلف
برآوردهای خوشبینانه و بدبینانه را بطور مستقل گردآوری کنند، چراکه این
بحران از جنس بحرانهایی است که یکصد سال یکبار ظهور میکند. لذا تمامی
برآوردها بایستی با وسواس خاص بررسی شود. هر چند مسیری که عمده کشورهای
جهان از جمله کشورهای موفق آسیای شرقی در پیش گرفتهاند برآیند نظر
کارشناسی جهانی را در کشورهای موفق نشان میدهد.
شایان ذکر است اتخاذ یک سیاست تهاجمی که مانند کشورهای چین و کره ظرف
سه ماه بیماری را تقریبا ریشه کن کند و ما را به زندگی عادی برگرداند بهتر
از ماهها زندگی در ترس با عواقبی غیرقابل پیش بینی است.
هشدارها و تبعات بی عملی
در پایان مجددا هشدار میدهیم که بیعملی در اینروزها خواه ناخواه ما
را به سمت گزینه اول یعنی ایمنی دسته جمعی یا ایمنی گلهای خواهد برد، چرا
که خواه ناخواه جمعیتی که داوطلبانه به قرنطینه خانگی رفته روزی خسته خواهد
شد و از خانه بیرون خواهد آمد و ما وارد فاز همه گیری جمعی و تبعات ذکر
شده در گزینه الف خواهیم شد، حتی اگر بخش بزرگی از جامعه خود قرنطینگی را
ادامه دهند گسترش اپیدمی در بخش کوچکتر جامعه که اهمیتی به اپیدمی نمیدهند
میتواند ما را وارد فاز اپیدمی گلهای کند.
اگر تعداد مبتلایان از سطحی بالاتر برود دیگر ایزولاسیون بقیه جامعه بی
فایده است. شما تمامی استانداردها را رعایت میکنید، اما اگر تعداد
مبتلایان از عددی بیشتر باشد حتی وقتی برای خرید به سوپرمارکت میروید
احتمال دارد در هوایی که تنفس میکنید قطرات عطسه بیماری باشد که به تازگی
عطسه کرده است. حتی اگر ایزولاسیون نیم بند جلوی اپیدمی گلهای را در
تابستان بگیرد، علاوه بر ایجاد مشکلات اقتصادی و بهداشتی ذکر شده طی شش ماه
بهار و تابستان، در پاییز آینده ما به سمت ایمنی گلهای خواهیم رفت و
بحرانهای ذکر شده سر باز خواهد کرد. دقت کنیم که احتمالا یک یا دو مبتلا
در اواخر دی و یا اوایل بهمن به کشور آمدند و این سونامی اپیدمی را به راه
انداختند، بنابراین اگر ما در اول پاییز ده هزار مبتلا داشته باشیم سونامی
بسیار قدرتمندی شکل خواهد گرفت.
لذا بهتر است سریعا سطح قوی برای راهبرد سوم در همین روزها شروع شود.
ممنوعیت مسافرت بین شهرها خوب است اما بسیار کم است. در این روزها که عملا
کل کشور آلوده شده مهمتر از مسافرتهای بین شهری سرایت داخل شهری است.
ویروسی با این قدرت سرایت بایستی در شهرها و روستاها مهار شود. بایستی
خودقرنطینگی خانگی یک ماهه در تمامی شهرها اجرایی شود. فقط خروج برای خرید
اقلام ضروری مجاز باشد و طبیعتا افرادی که در شبکه تولید و توزیع اقلام
ضروری و بهداشتی کار میکنند بایستی مجاز به تردد باشند. مسافرت حتی در سطح
شهر باید محدود به محلات باشد. ایزولاسیون باید شدت یابد و همزمان
زیرساختهای لازم برای حفظ فاصله اجتماعی در پایان دوران قرنطینه ایجاد شود
که در نوشتههای آتی به آنها میپردازیم.
در پایان یادی کنیم از شیخ اجل:
درختی که اکنون گرفتهست پای به نیروی شخصی برآید زجای
وگر همچنان روزگاری هلی به گردونش از بیخ نگسلی
سر چشمه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گذشتن به پیل
گفتنی است که در نوشتههای آینده به جزئیات استراتژی و راهکارهای
پیشنهادی منتج از علم شبکههای پیچیده در ایجاد فاصله اجتماعی و کاهش سرعت
سرایت میپردازیم.
——————————————————————————
پ.ن: اثر تورمی بودجه 70 هزار میلیارد تومانی چقدر است؟
اگر بازپرداخت وامهای سه میلیونی از برج شش آغاز شود عملا 26 میلیارد
تومان تا پایان سال وصول میشود. لذا کل نقدینگی تزریق شده در پایان سال
برابر با 44 هزار میلیارد تومان است. اگر حجم پول را مبنا قرار دهیم، با
برآورد 282 هزار میلیارد تومان پول در کشور اثر تورمی بودجه مربوطه 16 درصد
خواهد بود. واقعیت اما آن است که با وجود ضریب فزاینده نقدینگی بالای هفت و
حجم بالای شبه پول اثر تورمی این بودجه کمتر از 16 درصد است. اگر سرعت شبه
پول را یک چهارم سرعت پول فرض کنیم آنگاه بواسطه وجود 2000 میلیارد تومان
شبه پول اثر تورمی بودجه تنها 6 درصد خواهد بود. البته با ضریب فزاینده
فعلی به تدریج شبه پول افزایش خواهد یافت و برای نگاه داشتن تورم شش درصدی
باید نرخ ذخیره قانونی افزایش یابد تا بانکها کمک دولت را فرصتی برای
افزایش نقدینگی قرار ندهند. بداهتا اعلام عدد دقیقتر نیازمند تحلیل
دادههای بیشتر حجمهای پولی در کشور همراه با تورم مربوطه است. در سایه
رکود و ترس، سرعت گردش پول کاهش مییابد و اثر تورمی ممکن است کمتر از
برآوردهای فوق باشد. در آمریکا در سالهای پس از رکود کبیر 2008 پایه پولی
نزدیک به سیصد درصد افزایش یافت. با اینحال تورم خاصی ایجاد نکرد. یکی از
دلایل اصلی آن سایه ورشکستگی های 2008 و چتر ناامنی و کاهش سرعت پول بود.
در شرایط ترس کرونایی هم ممکن است با کاهش معاملات سرعت پول کاهش یابد و
اثر تورمی بسته نجات اقتصادی کمتر از برآوردهای معمول باشد. در عین حال در
سوی دیگر افزایش تورم خود سرعت پول را افزایش میدهد. برآیند دو اثر ممکن
است یکدیگر را خنثی کند. نویسندگان بزودی یک تحلیل دقیقتر را بر اساس
تغییرات حجم پول و نرخ تورم و تغییرات سرعت پول در تورمهای بالا با توجه
به دادههای بانک مرکزی ارائه خواهند داد.
پ.ن: اگر تعداد افرادی که به خیابان میروند سه برابر اسفند شود سرعت سرایت ماهیانه چند برابر میشود؟
برای دادن پاسخ نیاز به داشتن اطلاعات از نوع تعاملات مردم است. با
اینحال میتوانیم یک تخمین ساده بزنیم. یک مبتلا بطور متوسط پنج روز طول
میکشد تا بیماریش علامت دار شود، بعد از پنج روز معمولا فرم شدیدتر
علامتها بروز میکند و شانس مراجعه به بیمارستان و یا ماندن در منزل
افزایش مییابد. افرادی که فرم شدید بیماری را تجربه میکنند و به
بیمارستان میروند دیگر قادر نیستند در خیابان به انتشار ویروس بپردازند.
از سوی دیگر افرادی که فرم ضعیف و ملایم بیماری را تجربه کردند تا چند روز
بعد میتوانند به سرایت بیماری بپردازند. لذا اگر بخواهیم یک حدس داشته
باشیم میتوانیم فرض کنیم فاصله بین دو نسل از مبتلایان بین هشت تا پانزده
روز است. حال اگر شانس سرایت سه برابر شود تعداد مبتلایان در یکماه بین 3
به توان 2 یعنی نه برابر(برای سمت 15 روزه) و سه به توان سی هشتم یعنی شصت
برابر میشود. این محاسبات اما یک تخمین است. اولا بایستی اطلاعات ما نسبت
به قدرت سرایت در افرادی که حالتهای ملایمتر بیماری را تجربه میکنند
بیشتر شود. ثانیا بایستی تفاوت الگوی رفتاری شهروندانی که در خانه ماندند و
شهروندانی که در خانه نماندند شناسایی شود. در نبود این دادهها ما
میتوانیم بازههایی را حدس بزنیم که این مورد عددی بین سه تا 60 بود.
منابع:
1.https://www.isna.ir/news/99010803661/
2.https://www.businessinsider.com/coronavirus-survivors-lung-damage-ards-fcim-intensive-care-research-2020-3
3.https://www.dw.com/en/covid-19-recovered-patients-have-partially-reduced-lung-function/a-52859671
کانال تلگرامی نویسنده اول:4.
t.me/complexityeconomy
انتهای پیام