به گزارش تاج پرس
و
به گفته موسوی، سخنگوی وزارت امور خارجه، بررسی های شرکت ملی نفتکش نشان
می دهد سابیتی از مکانی نزدیک به کریدور عبوری این نفتکش از شرق دریای سرخ،
دو بار و به فاصله حدود نیم ساعت مورد هدف قرار گرفته و آسیب دیده است.
دیروز
پس از جلسه هیات دولت نیز علی ربیعی، سخنگوی دولت درباره آخرین وضعیت
تحقیقات در مورد حمله به نفتکش ایرانی خاطر نشان کرد:حدس زده میشود یک
رژیم و یک دولت در این کار دست داشتند ولی باید اطمینان کافی به دست
بیاوریم. این شلیک میتوانست از روی شناورها هم باشد ولی هر دولتی پشت این
موضوع است ما قطعا اجازه نمیدهیم که به ما لطمه بزند. کشتی باید به ایران
برسد تا کارشناسان نظامی آن را بررسی دقیق کند. ولی حمله کننده پاسخ مناسبی
دریافت خواهد کرد. موضع ربیعی بر پایه اظهارات محمدجواد ظریف بنا شده بود
که گفته بود: براساس اطلاعات دریافتی حمله به نفتکش ایرانی توسط یک یا چند
دولت انجام شده، البته بررسی ها در حال انجام است، اما تا زمانی که به
نتایج متقن در این باره دست نیابیم، دولتی را متهم نخواهیم کرد.
هدف
قرار گرفتن نفتکش ایرانی «سابیتی» در دریای سرخ نشان داد طراحان پروژه
ایجاد اغتشاش در مسیرهای دریایی بینالمللی بر اهداف خود اصرار دارند.
سعودیها اعلام کردهاند در این حادثه نقشی نداشتهاند. حال این پرسش مطرح
است که کدام بازیگر از رخدادهایی از این دست سود می برد؟ دولت هایی که ظریف
و ربیعی از آن ها به عنوان مقصران این پرژه نام می برند کدام کشورها هستند
و چه سودی از ناامن سازی مسیرهای دریایی می برند؟
المیادین نوشت:
در صورتی که حمله به نفت کش ایرانی را به تلاشهای مستمر اسرائیل برای
انفجار منطقه ربط دهیم، میتوانیم تفسیری منطقی برای آن بیابیم.
در
لحظهای که با ورود ترکیه به شرق فرات و حمله به مناطق کردنشین در شمال
سوریه، میدان جدیدی در منطقه شعله ور شد، دریای سرخ شاهد یک حادثه بسیار
مهم و خطرناک بود.
هدف گرفته شدن نفت کش ایرانی که در حال عبور از دریای سرخ بود، منجر به تغییر مسیر آن و حرکت آرامش به سمت آبهای خلیج فارس شد.
از
نظر مکانی، این حادثه در آبهای دریای سرخ، نزدیک به شهر جده عربستان
سعودی اتفاق افتاد. دلالت مکانی و در کنار آن، نزدیکی حادثه به عربستان،
حکایت از آن دارد که آبهای دریای سرخ، تبدیل به محل تمرکز آمریکا و
اسرائیل و تلاشهای دائمی آنها برای مقابله با حضور ایران شده است.
این
موضوع روز دوشنبه از زبان سخنگوی وزارت خارجه ایران، عباس موسوی، بیان شد،
که در ضمن صحبتهایش تاکید کرد که نفت کشهای ایرانی در طول ماههای گذشته
در معرض عملیات خرابکارانه در دریای سرخ قرار گرفته اند.
آنچه معانی
نهفته در این حادثه را تقویت میکند، اعلام ایالات متحده در مورد اعزام
نیرو و جنگنده به عربستان، درست چند ساعت پس از هدف گرفته شدن نفت کش
ایرانی است.
اشاراتی که دربردارنده خبر ارسال تجهیزات نظامی به
عربستان بود و پیامهایی که در حمله به نفت کش ایرانی وجود دارد، بیانگر
نیاز مستمر عربستان سعودی به حمایت آمریکاست و این درست برخلاف ادعای
سعودیها در این باره است که توان دفاع از خود و حتی پیروزی در جنگ یمن را
دارند.
در ماههای اخیر، اسرائیل تلاش کرد با انجام حملاتی در
سوریه، عراق و لبنان، همه را به سمت جنگ سوق دهد، اما نتوانست دولت ترامپ
را وارد این جنگها کند و برعکس، جان بولتون که همواره تشویق به جنگ میکرد
نیز برکنار شد.
این منطق با نظری به تلاشهای دائمی اسرائیل برای
افزایش نفوذ و سیطره اش در دریای سرخ، تقویت میشود. افزون بر اینکه
روزنامههای اسرائیلی در روزهای گذشته همواره از نگرانی اسرائیلیها از
چشم پوشی آمریکا از آنها، گفته و تاکید میکردند که باید با به راه انداختن
جنگی علیه ایران، محاسبات واشنگتن را تغییر دهند.
انفجار نفت کش
ایرانی همچنین نشان دهنده کلافگی محور محاصره ایران به رهبری واشنگتن است،
که شاهد ادامه قدرت تهران برای صادرات نفتش، با وجود تحریمهای شدید است.
در ادامه، حرکت نفت کشهای ایرانی در دریاهای بین المللی، به معنای شکست
مفتضحانه سیاست تحریمهای واشنگتن است.
اما در این میان، مساله
عجیب، اصرار دولت آمریکا بر استفاده از قدرت و کنار گذاشتن موازین اخلاقی و
قانونی، برای دست یافتن به راه حلی در رابطه با ایران است.
در کنار
تردیدهایی که میتوان در مورد طرفی که بیشترین سود را از انفجار نفت کش
ایرانی میبَرَد، مطرح کرد، برایان هوک تاکید میکند که پیام کشورش برای
ایران، دعوت از آن برای داشتن رفتاری شبیه دیگر دولتها، یا مشاهده اقتصاد
رو به فرو پاشی آنهاست؛ اظهاراتی که به معنای اعلام علنی واشنگتن و اعتراف
مستقیم آن به استفاده از سلاحِ به قحطی کشاندن ملتها، برای اطاعت از
آمریکاست. در غیر این صورت، منظور هوک از اینکه ایران باید مانند دیگر
دولتها رفتار کند، چیست؟
شاید اظهارات هوک در مورد مهم خواندن سفر
وزیر دفاع عربستان به واشنگتن، بتواند مساله را واضحتر کند؛ عربستان سعودی
تهدید جدیدی را از دولت ترامپ برای ایران اجاره کرد، که ترجمه آن، ارسال
تجهیزات نظامی و اعزام سرباز برای سعودیهاست و علت نیاز عربستان به توانایی
نظامی آمریکا، شکست ریاض در میادین مقابله با تهران است.
آیا اسرائیل در پشت پرده حمله موشکی به نفتکش ایرانی قرار دارد؟
«عبدالباری عطوان» تحلیلگر برجسته جهان عرب در رای الیوم
نوشت: گمان نمی کنیم همزمانی حمله به نفتکش ایرانی با اعلام اعزام نیرو و
تجهیزات نظامی آمریکا به عربستان سعودی تصادفی باشد؛ روشن است که منطقه چه
در خلیج فارس و چه دریای سرخ پس از حملات ویرانگر به تاسیسات نفتی عربستان
سعودی که قواعد درگیری را تغییر داد، به سمت مرحله جدیدی از تنش ها پیش می
رود.
حمله به نفتکش ایرانی «سابیتی» در سواحل شهر جده عربستان که با
دو فروند موشک صورت گرفت، در نوع خود بی سابقه است زیرا در بین همه نفتکش
هایی که در ماههای اخیر در معرض چنین حملاتی قرار گرفت نظیر حمله به چند
نفتکش در بندر فجیره امارات حتی یک نفتکش ایرانی هم وجود نداشت.
عطوان
با اشاره به اینکه شرکت ملی نفت ایران به عنوان مالک این نفتکش تکذیب کرد
که موشک ها از خاک عربستان سعودی شلیک شده باشند؛ موضوعی که سوالات زیادی
را درباره طرفی که آن را شلیک کرد، مطرح می کند، عنوان کرد: پیش بینی هایی
وجود دارد مبنی بر اینکه یک زیردریایی اسرائیلی آن دو موشک را به عنوان
تهدید آشکاری علیه ایران، به سمت نفتکش ایرانی شلیک کرده بود؛ امری که باعث
تغییر مسیر نفتکش ایرانی و بازگشت به خلیج(فارس) گردید زیرا اسرائیل در
سال های اخیر پشت صدها حمله موشکی و هوایی به نیروهای ایرانی در سوریه بوده
است و عجیب نیست که دایره حملاتش را به دریایی سرخ و چه بسا خلیج(فارس)
گسترش داده باشد.
داستان دیگر حاکی از آن است که نیروی دریایی
آمریکا هم می تواند بین متهمان باشد هرچند در راس آنها نباشد و می توان آن
را به عنوان پاسخی به خسارت های ناشی از حمله به شش نفتکش سعودی، اماراتی و
نروژی در دریای عمان و یا ساقط کردن پهپاد گلوبال هاوک در دو ماه گذشته
دانست.
حمله به پالایشگاه «بقیق» عربستان به عنوان ستون فقرات نفت
این کشور که انصارالله یمن مسئولیت آن را برعهده گرفت، حاوی یک پیام اهانت
آمیز دوگانه بود: اول خطاب به عربستان سعودی و اعتبار آن که با افشای
شکنندگی اقدامات این کشور برای محافظت از تاسیسات نفتی اش صورت گرفت و دوم،
خطاب به سامانه موشکی و سیستم های ردیابی آمریکا بود که این موشک ها موفق
شدند از آن عبور کنند و با دقت 90 درصدی به اهداف خود اصابت کنند.
نویسنده
افزود: اینکه ایران بلافاصله و پیش از آغاز تحقیقات رسمی، عربستان را از
دست داشتن در این حمله تبرئه می کند، حاکی از آن است که این کشور در شرایط
فعلی و یک روز پیش از رسیدن عمران خان به تهران- که حامل پیشنهاد عربستان
برای گفتگو با ایران است- خواهان تشدید اوضاع با عربستان نیست؛ این موضوع
همچنین نشان می دهد که تهران می داند کدام جناح پشت این حمله قرار دارد.
با
توجه به تجارب ماههای اخیر، احتمال پاسخ ایران به این حمله به نظر می رسد
بسیار زیاد است؛ زیرا سپاه پاسداران ایران در ساقط کردن پهپاد گلوبال هاوک
آمریکا که حریم هوایی ایران را نقض کرد و همچنین توقیف دو نفتکش انگلیسی در
پاسخ به توقف نفتکش ایرانی توسط مقامات جبل الطارق، لحظه ای تردید به خود
راه نداد.
عطوان در پایان با طرح این سوال که آیا بار دیگر با
تشدید اوضاع در جنگ نفتکش ها روبرو هستیم یا مسئله عمیق تر از آن است به
این معنا که طرح های مشترک آمریکایی، اسرائیلی و سعودی برای حمله به ایران
در انتقام از حمله بقیق وجود دارد؟ نوشت: ما هیچ پاسخی برای این سوالات
نداریم اما اعلام اعزام 3000 سرباز و سامانه های موشکی «تاد» و «پاتریوت»
آمریکا به عربستان جهت حمایت از تاسیسات نفتی این کشور، حاکی از آن است که
ما با تحولات بسیارجدی روبرو هستیم که شاید نشانه های آن را در روزها و
ماههای نه چندان دور آتی ببینیم و شاید هم پاسخ ایران به بمباران موشکی
نفتکش «سابیتی« در دریای سرخ وحجم آن، میزان و جدیت چنین تحولاتی را روشن
سازد… الله اعلم
شک ایران به سوی کدام کشور است؟
الجزیره نیز
نوشت: به گفته الیاس فرحات، پژوهشگر مسائل استراتژیک و نظامی، اظهار نظر
ایران در مورد هدف گرفته شدن نفت کش، نشان دهنده عمومیت بخشیدن آن به
متهمین است که ایالات متحده و اسرائیل در رأس آنها قرار دارند.
وی
بر این عقیده است که دولتهای درگیر با ایران در خلیج فارس یعنی عربستان
سعودی و امارات، در مرحله فعلی، از سوی تهران متهم نمیشوند، تا فرصت
موفقیتی برای میانجی گری نخست وزیر پاکستان بین ایران و عربستان سعودی
فراهم شود.
فرحات در گفتگو با الجزیره تصریح کرد که نکته مثبت در
حمله به نفت کش ایرانی، اعلام عربستان سعودی در مورد تلاش برای کمک به این
نفت کش است.
از سوی دیگر، فیصل ابوصلیب، استاد علوم سیاسی، ایران
دست داشتن هیچ دولتی در حمله به نفت کشش را بعید ندانسته است. این تحلیلگر
سیاسی معتقد است که پیش از هر میانجی گری، نوعی تنش ایجاد میشود، تا طرف
گفتگو کننده بتواند برگههای خود را با قدرت سر میز مذاکره بگذارد. ضمن
آنکه عربستان سعودی از حمله آرامکو برای مطرح کردن ایران در جامعه بین
الملل، بعنوان دولتی که به قوانین بین المللی پایبند نیست، استفاده کرد.
اما
ابوصلیب بعید نمیداند که ایران بخواهد اوراق مذاکرهای را کسب کند؛
همچنانکه این حمله، تلاشی برای بر هم زدن محاسبات است، آن هم در زمانی که
تمام طرفها به مذاکره نیاز دارند.
پاسخ ایران چگونه خواهد بود؟در
خصوص واکنشهای احتمالی ایران، فرحات معتقد است که تشکیل کمیته تحقیق توسط
تهران، زمان بر است؛ بویژه آنکه تعیین سقف زمانی برای ظهور نتایج نیز به
نفع ایران است.
وی میافزاید: باب پیش بینی در مورد شیوه پاسخ دادن
تهران به این حمله، باز است و واکنش ایران میتواند به صورت مستقیم و یا از
طریق یکی از بازون آن، بویژه حوثیهایی باشد که بر دریای سرخ مشرف هستند؛
که البته احتمال دوم قویتر است.
اما در صورتی که نتایج تحقیق مشخص
شده و به دست داشتن اسرائیل در حمله به نفت کش ایرانی منتهی شود، این امر،
باعث تغییر مسیر برخی مسائل در منطقه میشود.
در رابطه با این
احتمال، فرحات معتقد است که اگر ایران بتواند اسرائیل را به این بحران
بکشاند، افکار عمومی در جهان عرب را نیز با موضع خود هماهنگ میکند و در
این شرایط، مشخص میشود که مقابله واقعی، نه بین ایران و عربستان، بلکه بین
ایران و ایالات متحده و عربستان است.
این در حالی است که ابوصلیب
تاکید میکند که منطقه در معرض یک مقابله نظامی قرار ندارد؛ چرا که ایران و
عربستان، از وقوع مقابله نظامی مستقیم یا غیر مستقیم، اجتناب میکنند.
http://tajpress.ir/fa/News/261/جنگ-نفتکش-ها-و-حمله-به-سابیتی،-ایران-به-کدام-کشور-شک-دارد؟