بخشیدن؛ بیاندازه و بیمحابا ، بالاترین نقطه ایثار
پنجشنبه 1 خرداد 1399 - 17:37:04
صدا و سیما یزد
|
|
تاج پرس /یزد محمدمهدی اقبالی| داستان اهدای عضو، حکایت یک بام است و دو هوا که یک سرش غم است و غصه از دستدادن و سر دیگرش هم حال خوش بخشش زندگی. بخشیدن همیشه زیباست و حس خوبی به انسان میدهد، اما اگر بخواهی اعضای بدن یکی از عزیزانت را که دچار مرگ مغزی شده، ببخشی باید بیش از حد بزرگوار باشی و بخشنده. وقتی ارزش کارت را در مقابل برخی اندازه میگیری تازه میفهمی هستند انسانهایی که شاید مثل ما نتوانند لفظ قلم صحبت کنند و بنویسند اما روحی به بزرگی آسمان دارند. از سخیترین انسانهای روی کره خاکی مینویسم از آنها که زندگی بخشیدن عادتشان است. گستره فعالیتها و روند عضوگیری سفیران ماجرای اهدای عضو، ماجرای عاشقی است؛ داستان قرب الهی است؛ سرگذشت خانوادههای ایثارگری است که با گذشتن از اعضای کالبد عزیزانشان، ناامیدی مطلق همنوعان نیازمند به عضوشان را به لحظاتی سرشار از امید و اعتقاد تبدیل میکنند و شادی وصفناپذیر این درماندگان را به نظاره مینشینند و الحق که چه دشوار است این تصمیم، چه مصمم است این اراده وصفناپذیر و چه آزمون الهی غریبی را با سربلندی پشت سر میگذارند؛ گویی در آن لحظات عجیب در اوج وصلند و میتوان فریاد اناالحق را از ذره ذره وجودشان شنید. اینجا مکانی است برای گفتن از بخشش، ایثار، بزرگی و ... گرچه نوشتن از مرگ چندان شیرین نیست، اما گاهی عروج یک فرشته، ناجی جان کسانی میشود که لحظات زندگیشان را با مرگی سخت دستوپنجه نرم میکنند. فراز این فرشته مرگ نیست، جاودان شدن است، ثبت شدن در خاطرههاست و ماندن برای همیشه است؛ و چه ماندنی؛ ماندنی که روح زندگی را در کالبد رنجور کسی میدمد که امیدی به فردایش ندارد و روزنه امیدش هر روز کوچکتر می شود و افق نگاهش محدودتر. من با چشمان خود دیدم که اهدای عضو و جان بخشیدن به یک فرد چقدر میتواند لذتبخش باشد و همیشه با خود فکر میکردم که ای کاش من هم میتوانستم در این کار خیر سهیم باشم. درباره اهدای عضو بیشتر بدانیم انتقال اعضای یک فرد به فرد دیگر برای نجات زندگی یا بهبود کیفیت زندگی وی را اهدای عضو میگویند. اهدای عضو میتواند از افراد زنده (در مورد کلیه و اهدای قسمتی از کبد یا ریه بزرگسالان به فرزندانشان) یا از افراد مرگ مغزی و مرگ قلبی در شرایط خاص و با تجهیزات و تمهیدات ویژه انجام شود. لزوم فرهنگسازی درست در اهدای عضو قسمت فرهنگی پیوند عضو در اختیار نهادهای فرهنگی است؛ در عین حال باید توجه کرد که چه اطلاعاتی را در ارگانهای فرهنگی و رسانهها منتقل میکنیم. بهعنوان مثال اگر فیلمی ساخته شود و در آن فیلم نشان دهیم که فرد مرگ مغزی زنده میشود، میخواهید به خانواده فرد مرگ مغزی که اعضای عزیزش را اهدا کرده، چه جوابی بدهید؟ آنها با دیدن این فیلم میگویند کاش اهدا نکرده بودیم و صبر میکردیم تا عزیزمان برمیگشت. همچنین به فردی که اکنون یکی از اطرافیانش دچار مرگ مغزی شده چه میگویید؟ آنها با دیدن چنین فیلمهایی میگویند مگر آن فیلم را ندیدید که مرگ مغزی برگشت. در سایت اهدای عضو آمده است هر ١٠ دقیقه یک نفر به لیست انتظار پیوند افزوده میشوند و نکته مهم اینجاست کسانی میتوانند آنها را نجات دهند که تقدیرشان رفتن بود و تصمیمشان ماندن -کسانی که مرگ مغزی میشوند و کارت اهدا دارند و با اهدای اعضای خود زیبا ماندن را در رفتن تصویر کردند. در هر 10 دقیقه یک نفر به لیست انتظار اضافه میشود. در هر 2 ساعت یک بیمار نیازمند به پیوند، جان خود را از دست میدهد. در هر 12 ساعت یک بیمار موفق به دریافت عضو حیاتی میشود و به زندگی بازمیگردد. متاسفانه هنوز خیلی از افراد کما را با مرگ مغزی اشتباه میگیرند، در مرگ مغزی هیچ امیدی برای برگشت بیمار نیست و مغز مرده و اعضای بدن کمکم فاسد میشود اما در کما امکان برگشت به زندگی وجود دارد؛ آنچه در بیشتر مصاحبهها افراد برگشته از کما به اشتباه از واژه مرگ مغزی استفاده میکنند. خلاصه آنکه هر فرد مرگ مغزی میتواند با اهدای ارگانهای حیاتی خود جان یک تا٨ نفر را از مرگ حتمی نجات داده و با اهدای بافت و نسوج خود یک تا ٥٣ نفر را از معلولیت رهایی بخشد. اگر افراد بهطور داوطلبانه در زمان حیاتشان کارت اهدای عضو را گرفته باشند، پس از مرگ کمک بسیار زیادی در تصمیمگیری به خانوادههایشان خواهند کرد چرا که در لحظه از دستدادن یک عزیز تصمیمگیری برای نزدیکانش دشوار است و از آنجا که زمان برای فرد متقاضی اعضا بسیار مهم است، تصمیمگیری باید بسیار سریع اتفاق بیفتد. ثبت کارت اهدای عضو برای هر ایرانی در منزل با سامانه مرکزی هر هموطن ایرانی میتواند با مراجعه به آدرس www.ehda.center در منزل خود از طریق این سامانه مرکزی قابل دسترس در سراسر کشور فرم اهدای عضو را تکمیل و تصویر کارت خود را چاپ و ذخیره کند. هموطنان نوعدوست، مهربان و ایثارگر ایران توجه داشته باشند که میتوانند با اهدای اعضا، جان بیماران نیازمند را نجات دهند و نام و یاد آنها را علاوه بر ثواب اخروی جاودانه و ماندگار کنند. «حیات دوباره» طرح «حیات دوباره» سال ٨٨ با محوریت معاونت دانشجویی سازمان جوانان جمعیت هلالاحمر آغاز شد. گسترش فرهنگ نوعدوستی و نهادینهکردن تلاش جهت تأمین سلامت انسانها و تسکین آلام بشری از اهداف این طرح به شمار میآید. در این طرح میتوان با اطلاعرسانی درست به مردم و نهادینهکردن فرهنگ بشردوستی و نیکوکاری جان بسیاری از بیماران نیازمند که در انتظار پیوند عضو هستند را از مرگ حتمی نجات داد. حیات دوباره بهعنوان بزرگترین طرح بشردوستانه سازمان جوانان جمعیت هلالاحمر در فدراسیون بینالمللی صلیبسرخ و هلالاحمر شناخته شده که تاکنون بیش از 145هزار کارت برای متقاضیان صادر شده است. اجرای طرح حیات دوباره در سازمان جوانان نیز با دو هدف انجام میشود؛ نخست اینکه بتوانیم در زمینه فرهنگسازی برای اهدای عضو فعالیت کنیم و دوم اینکه اعضای سازمان خود بهعنوان کسانی باشند که به دیگران در این خصوص آموزش میدهند. هدف اصلی این طرح، نهادینهکردن فرهنگ بشردوستی و ایثار بوده است. در این طرح، جوانان جمعیت هلالاحمر مورد خطاب قرار گرفتند و برای رشد و معرفی این فرهنگ فراخوانده شدند که البته جوانان از این طرح استقبال ویژهای داشتند و برای ترویج آن در جامعه به تبلیغات عظیمی دست زدند. در بحث اهدای عضو و اجرای طرح حیات دوباره یکی از مهمترین هدفهای سازمان جوانان، فرهنگسازی در این مورد است. ایدهآل ما حرکت به سمتی است که هر فرد مرگ مغزی اهداکننده باشد. برای این کار باید یک پیشینه برای اهدای عضو در بین مردم و اعضا ایجاد کرد و در این راستا باید بهگونهای آموزشهای لازم را در جامعه ارایه دهیم تا خانوادههایی که عزیزانشان دچار مرگ مغزی شدهاند، آمادگی اهدای عضو را داشته باشند. ما در کشور نیازمند فرهنگسازی در دانشگاهها، مدارس، خانوادهها و بیمارستانها هستیم. فرهنگ اهدای عضو باید قبل از وقوع هر حادثهای در جامعه ترویج یابد. باید سطح آگاهی جامعه را از این منظر بالا ببریم که اهدای عضو چقدر میتواند در نجات جان انسانهای دیگر و برگشت آنها به زندگی نقش داشته باشد. جوانان هلالاحمر بدون هیچ چشمداشتی کمک به همنوع و انجام فعالیتهای بشردوستانه و عامالمنفعه را سرلوحه کار خویش قرار دادهاند و البته در این طرح نیز خوش درخشیدند. حیات دوباره یعنی بالاترین نقطه ایثار؛ چراکه وقتی فردی دچار مرگ مغزی میشود و خانواده و بستگان در فراق عزیزشان داغدار میشوند، آنها تصمیمی بزرگ میگیرند. خانواده فرد مرگ مغزی شده با اهدای عضو عزیز از دست رفتهشان، خانوادههای دیگری را از فروپاشی، یتیمی، بیسرپرستی، بیفرزندی، بیماری و… نجات میدهند و این یعنی اعطای حیات دوباره، آن هم نه فقط به یک شخص، بلکه حیاتی دوباره برای یک جامعه. با توجه به آیه شریفه و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعا (هر کس یکی را احیا کند گویی همه مردم را احیا کرده است) و اهمیت امر نجات جان انسانها، خانواده بسیاری از افرادی که با توجه به حوادث و اتفاقات دچار مرگ مغزی شدهاند و از نظر پزشکی محال است که باز هم بتوانند به حیات حقیقی خود ادامه دهند، میتوانند با اهدای اعضای پیوندی مانند قلب، ریه، کلیهها و کبد به نجات جان انسانهای دیگر کمک کنند. اجرای «حیات دوباره» در کانونهای دانشجویی یزد دانشجویان در کانونهای دانشجویی جمعیت از اجرای این طرح استقبال خوبی نشان دادند و از طریق لینکهایی که در اختیار آنها قرار داده شد، به عضویت این طرح درآمدند. جمعیت برای نهادینهسازی فرهنگ اهدای عضو، طرح حیات دوباره را به اجرا درآورده است. لازم به ذکر است که این فرهنگسازی بهصورت شفاهی و چهره بهچهره با مردم در حال اجراست و پایگاههای اینترنتی مختلفی هم برای ثبتنام متقاضیان معرفی شده است. جشنی به نام جشن «ز مثل زندگی» با هدف ترویج اهدای عضو در دانشگاه یزد برگزار شد که ورود به این جشن برای همه دانشجویان دانشگاههای یزد آزاد بود. در این جشن که٦ روز به طول انجامید برنامههای مختلفی ازجمله بازارچه خیریه و تئاتر به اجرا درآمد که در روز اختتامیه این جشن، تعدادی از اهداکنندگان و دریافتکنندگان اعضای پیوندی نیز دعوت شدند تا دانشجویان را از نزدیک با مفهوم احیای زندگی دوباره آشنا کنند. در نتیجه این جشن، توجه دانشجویان زیادی به فرهنگ اهدای عضو جلب شد.» الگویی به نام «سمیه تفکری» خبر کوتاه بود. یکی از زوجهای موفق هلالاحمری واقعه تلخ مرگ را با اهدای عضو به اسطورهای انسانی تبدیل کرد. پرستار بافقی بعد از مرگ با اهدای کبد خود به بیمار نیازمند، قصه ایثار به همنوعانش را کامل کرد. اعضای بدن سمیه تفکری، پرستار ٣٣ساله بیمارستان حضرت ولیعصر(عج) بافق، پس از مرگ مغزی و انتقال به بیمارستان شهید رهنمون توسط اورژانس هوایی، به بیماران نیازمند اهدا شد. سمیه تفکری با داشتن ١٣سال سابقه درجمعیت هلالاحمر استان یزد بهعنوان داوطلب، امدادگر و مربی امداد و کمکهای اولیه درشهرستان بافق فعالیت داشت. همسر او نیز، محمدمهدی زینلی بهعنوان امدادگر و مربی با جمعیت هلالاحمر همکاری دارد. این زوج امدادگر درجمعیت هلالاحمر با هم آشنا شدند. سمیه تفکری به دلیل عشق و علاقه به امدادگری، رشته پرستاری را انتخاب کرد و همزمان در هلال فعالیت داشت. تفکری کارشناس پرستاری و دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد این رشته که طی سالهای خدمتش از رنج و درد بیماران کاسته بود، با اهدای کبد خود، حیاتی تازه به بیماری دیگر بخشید. او از نزدیک با تلخی انتظار بیماران پیوندی آشنا شده بود و با روحیه امدادگری زندگی خود را وقف تسکین درد این مددجویان کرد. زندگی توأم با امدادگری این داوطلب با اهدای عضو حتی بعد از مرگ نیز ادامه داشت تا باز استدلالی بر این جمله باشد که امدادگری پایانی ندارد. پرستار بافقی بعد از مرگ با اهدای کبد خود به بیمار نیازمند، قصه ایثار به همنوعانش را کامل کرد. مرحومه تفکری ازسال ٨٣ درفعالیتهای امدادی شهرستان مشارکت داشت و دربیمارستان شهرستان بافق هم بهعنوان یک پرستار مشغول به فعالیت بود. این بیستوسومین اهدای اعضای سال ٩٥ در استان یزد است. رئیس جمعیت شهرستان بافق با اشاره به اینکه دومورد دیگر از اهدای عضو درشهرستان بافق با رضایت خانواده آنان صورت گرفته است، ادامه داد: هلالاحمر همواره سعی درفرهنگسازی در زمینه اهدا داشته است و این موضوع را بهعنوان یک برنامه و هدف اصلی دنبال میکند، زیرا این حرکت مثبت اجتماعی ریشه در اهداف شکلگیری این نهضت بشردوستانه دارد. پدر پرستار فداکار بافقی، مرحومه تفکری گفت: او در زمان حیات کارش خدمت به بیماران بود و با این کار توانست بعد از مرگ هم به بیماران نیازمند خدمت کند. محمدمهدی تفکری برادر شهیدان احمد و محمود تفکری، پدراین پرستار فداکار بافقی گفت: دخترم با پشتکار عجیب و به نحواحسن مسئولیتی که به عهدهاش بود، انجام میداد. او یک الگو و اسوه پرستاری بود. با احساس و محبت با مردم خصوصا بیماران برخورد میکرد. تفکری در ادامه بیان داشت: درکارهای جنبی که وظیفه کاری او هم نبود، به دیگران کمک میرساند و طوری دلسوزانه کار کرده بود که پزشکان و مردم ازبنده بهعنوان پدر او تقدیر و تشکر میکردند. وی افزود: کار زیاد نتوانست او را از کسب علم بازدارد و هفتهای چند روز درمقطع کارشناسی ارشد ادامه تحصیل میداد. برادر شهیدان تفکری درخصوص نحوه اهدای اعضای این بانو تصریح کرد: دخترم مسئول ترویج اهدای عضو در هلالاحمر بافق بود. او قبلا پیشقدم دراین امر کارت اهدای عضو پر کرده بود و ما فقط به خواسته قلبی او در زمان حیات عمل کردیم. مرگ زیبا برای او رقم زد. وی درمورد اینکه الان تعدادی از اعضای بدن فرزندشان به افراد دیگر جان تازه داده، گفت: او در زمان حیات کارش خدمت به بیماران بوده و با این کار توانست بعد از مرگ هم به بیماران نیازمند خدمت کند. اگر این کار صورت نگرفته بود، الان اعضای بدن او در زیر خاک بود ولی الان احساس میکنیم او زنده است، چون اعضایی از بدن او زنده است.
http://tajpress.ir/fa/News/3422/بخشیدن؛-بیاندازه-و-بیمحابا-،-بالاترین-نقطه-ایثار
|