تاج پرس
واقعیتی پرمخاطره و پرهزینه که خرد و کلان جوامع را به خود
معطوف ساخته و چگونگی کنارآمدن و تابآوری در برابر امواج مهیب و سهمگین آن
معیاری برای داوری در باب قدرت و توانمندی یک کشور نزد اصحاب خرد و افکار
عمومی دانسته شده است. بیتردید در این میان، بخش نهادی جوامع که به اقتضای
شرایط ذاتیشان با حضور بالایی از تعاملات، مبادلات و روابط جمعی و آیینی
جمعیتهای مؤثر خود تعریف میشوند و هویت خود را آشکار میکنند با دشواری و
سختیهای بیشتری مواجه بودهاند. نظامهای آموزشی از جمله نظام آموزش عالی
کشور ما در زمره نهادهای جمعی قرار دارند که بنابر مأموریتها و
کارویژههای آشکار و پنهانشان از وسیعترین میدانهای تعاملی و ارتباطی در
بین جمعیتهای هدف خود یعنی دانشجویان، اعضای هیأت علمی، کارکنان و
ارائهدهندگان خدمات دانشجویی برخوردارند. به گونهای که بخش عمده حیات و
تجربه تحصیلی و علمی با مجموعه این مراودات و تعاملات فراگیر به منصه ظهور
میرسد. بدیهی است که ساماندهی و برونرفت از این شرایط، تدبیر و اقدامات
تازهای را طلب میکند؛ از اینرو، مجموعه خانواده نظام آموزش عالی از
روزهای نخست پذیرای این واقعیت شد که در این وضعیت متغیر و نامطمئن، که
ویژگی اجتنابناپذیر جهان مدرن است، به میزان بالایی از هماهنگی بینبخشی،
تنظیمات هوشمندانه، پاسخگویی بموقع و مسئولیتپذیری جمعی نیاز دارد زیرا
شرایط جدید آهنگ، جهت و محتوای تغییرات را در تمامی شئون و ساحتهای زندگی
شتاب و تغییر تازهای بخشیده است. در مقابل، دانشگاهها بهدلایل متعددی از
جمله بزرگ و کوچک بودن، برخورداری از زیرساختهای متفاوت، داشتن تجربه
آموزش با شیوههای نوین و استفاده از دورههای الکترونیکی، آمادگی اعضای
هیأت علمی و دانشجویان، حجم جمعیت دانشجویی، مقاطع تحصیلی و دیگر موارد
وضعیت یکسانی نداشتند. در کنار همه این موارد این موضوع را هم که به
یکباره مجموعهای وسیع، با تمامی تنوع و باری که متوجه آن است، با مشکلی
بیحد و کرانه و غیرمنتظره مواجه میشود که در نگاه نخست وضعیت غامض و
پیچیدهای را پیش روی مدیران دانشگاهی قرار میدهد باید در نظر گرفت در این
اثنا، نظام آموزش عالی کشور نگاه و رسالت خود را متمرکز بر دو ساحت درونی
یا خانواده نظام آموزش عالی و بیرونی یعنی جامعه و شرایط حاکم بر آن ساخت.
اولی برآمده از وظایف ذاتی و دومی حاصل مسئولیت حرفهای و تخصصی و نیز،
مسئولیت مدنی و اجتماعی است که پیوند وثیقی با دانشگاه دارد. در نتیجه،
حوزه آموزش برای پیشگیری از هر نوع گسست و تعطیلی در شرایط تعلیق و وقفه
حاصلشده، با تمامی توان خود به میدان آمد و در زمانی بهنسبت کوتاه، با
چرخش بهسوی استفاده از شیوههای نوین آموزشی و بهرهگیری از آموزش در فضای
مجازی نتیجه قابلقبولی را ارائه داد. امری که فشار و بار روانی جامعه
دانشجویی و خانوادههای آنها را به حداقل ممکن رساند زیرا امکان ایفای نقش
را برای دانشجویان و همچنین، اعضای هیأت علمی در فضا و قلمرویی تازه فراهم
کرد. در عرصههای فرهنگی و دانشجویی نیز شاهد بازآرایی فعالیتهای بهنسبت
گسترده در مقیاسهای دروندانشگاهی و فرادانشگاهی هستیم. افزون بر این، در
چارچوب مسئولیت حرفهای، نقش دانشگاهها و مراکز پژوهشی نیز در این دوره به
مثابه نظامهای تخصصی اعتمادآفرین حائز اهمیت است. این مجموعهها در تلطیف
فضای اجتماعی و عمل بر مبنای عقلانیت و دوراندیشی و پرهیز از رفتارهای
احساسی و اعتنای به اصول و تعمیق آموزش عمومی و نیز، کاوش در ابعاد مختلف
این بحران سهم شایستهای داشتهاند. در مجموع، اکنون که کارنامه اقدامات و
دستاوردها را مرور میکنیم خوشبختانه متوجه این نکته میشویم که بهرغم همه
سختیها، آموزش عالی کشور توانسته در اندک زمان در اختیار، بسرعت خود را
با شرایط، البته با چالاکی و پویایی بیش از قبل، همراه و سازگار سازد.
البته این مهم را نیز باید یادآور شد که آنچه همواره در درجه اول اهمیت
قرار داشته و دارد سلامت اعضای خانواده بزرگ آموزش عالی و نیز استمرار
فعالیت آموزشی، پژوهشی و فناوری است که تعیینکنندهای مهم برای سلامت
روانی و اجتماعی و نیز، حفظ رونق و پویایی محیط و فضای دانشگاه و جامعه
است. توجه داشته باشیم که مسأله درگیری آموزش عالی با پیامدهای این ویروس
مسألهای جهانی است و از نظر اقتصادی، در مقیاس جهانی، میلیونها دلار به
دانشگاهها خسارت وارد آمده است. یک مؤسسه مالی که روی وضعیت اقتصادی آموزش
عالی در امریکا مطالعه میکند، چنین تخمین زده که با 23 میلیارد دلار ضرر
مالی و 15 درصد افت تحصیلی مواجه خواهند بود. دانشگاههای انگلستان بهدلیل
نامنویسی نکردن و نگرفتن شهریه اعلام کردهاند که با 3 میلیارد دلار کسری
مواجه شدهاند. دانشگاههای استرالیا مجبور به قطع ارتباط کاری با 21000
نفر از کارکنان خود شده و عنوان کردهاند که با کسری 2 تا 3 میلیارد دلاری
مواجهاند. به هر حال، نتیجه تصمیمهایی که اتخاذ میشود نه فقط روی
دانشگاه تصمیمگیرنده اثر دارد، بلکه روی جامعه نیز تأثیر دارد. پرسش «چه
باید کرد؟» و چگونگی مواجهه و کنارآمدن با این مسأله فراگیر و بدخیم اولین و
مهمترین پرسش پیش روی مجموعه مدیریت ستادی و صف مراکز دانشگاهی و پژوهشی
بوده است؛ پرسشی که در مقام عمل و اجرا ما را به حوزه سیاستگذاری و مدیریت
مسأله هدایت میکند؛ اینکه مناسبترین و کارآترین سناریوها و مسیرها با
ظرفیت و امکانات در اختیار کداماند؟ دشواریها و پیامدهای مترتب بر هر
سناریو و مسیر چه مسائلی میتوانند باشند؟ شیوههای مجابسازی برای تغییر
مسیرها، ریلگذاریهای قانونی و فراهمسازی بسترها و فرصتهایی که امر
متقاعدسازی و ورود به شرایط جدید را آسان و کمهزینه میکنند و مقاومتهای
احتمالی را به حداقل ممکن میرسانند باید بدرستی شناسایی و مورد مداقه قرار
گیرند. در این بین، آنچه اهمیت دارد و مجدانه باید به آن توجه داشت تقویت
نقش دانش و علم در نظام تصمیمسازی، افزایش توان تابآوری مجموعهها و
خردهنظامها و نیز، استمرار و تقویت فعالیتها در عرصههای چندگانه
آموزشی، پژوهش و فناوری، فرهنگی و اجتماعی در اشکال ترکیبی مجازی و حضوری
است. در عین حال، تنظیمات مالی و مسائل برآمده از شرایط اقتصادی، نوسانها و
افتهای مربوط به تأمین منابع، تغییر در سبکها و شکلگیری عادتوارههای
جدید، کیفیت تحصیلی و قابلیت دانشآموختگان، بازگشت به دانشگاهها و از
سرگیری فعالیتها، مسائل و تحولات محیطی و بیروننهاد دانشگاهها، تأثیرات
روانی و اجتماعی و چه بسا سرریز آنها در مراکز آموزشی از مواردی هستند که
تمهیدات ویژهای را در فرآیند مدیریت نظام آموزش عالی کشور طلب میکنند.
بدیهی است که همکاران دانشگاهی با توان و عزمی که نسبت به ارتقای نظام
آموزش عالی کشور و نیز توسعه و آبادانی کشور عزیز ایران دارند، با استعانت
از درگاه الهی و تلاش روزافزون خود تمدن و چهره فرهنگی-تاریخی ایران را بیش
از گذشته به جهانیان نشان خواهند داد.
برای تمامی تلاشگران این عرصه از خداوند متعال توفیقات الهی را آرزومندیم.